مصاحبه با حاج غلامعلی خاشع
بسم الله الرحمن الرحیم
:::::اگر امکان دارد در مورد بیوگرافی خودتان و خانوادتان برای ما بفرمایید. و بگویید کارتان را از کجا شروع کردید؟
-من ۶ ساله بودم که پدرم را از دست دادم و مادرم حق زیادی به گردن من دارد و عامل موفقیت من بعد از خدا دعای خیر مادرم بوده است. ۴ تا فرزند دارم، سه دختر و یک پسر که همگی ازدواج کردهاند. کار مداحی را از همان کودکی شروع کردم. پدر بزرگ من حاج ملا محسن ملا مخمل( پدر مادرم) از منبریهای قدیم دزفول بودند وقتی شنید که من وارد این کار شدم مرا به حضورخود فرا خواند و نکات مهمی را تذکر داد. ایشان سال ۵۸، ۲۴ ساعت پس از رأی دادن به جمهوری اسلامی در سن ۱۰۷ سالگی از دنیا رفتند. مشوقین من پدر بزرگ و مادرم بودند. مردم مرا به عنوان مداح شهدا میشناسند.
:::::از اساتید خود بگویید و از مشکلاتی که در این زمینه داشتید؟
-در کار مداحی بهترین استاد من کتب معتبر بودند اما استاد حضوری من «جناب آقای حاج میرزاعلی روحانی مهر» بودند. که ۳۲ سال به عنوان شاگرد ایشان برای هیأت علیاکبر پیر نظر(مسجد جامع) مداحی میکردیم. همچنین از وجود استادانی چون زنده یاد «گلستانی» که مداح، آهنگساز و شاعر بودند و همچنین از زنده یاد(حاج مرتضی بادلان ) که شاعر با ذوقی بودند استفاده کردم.
:::::مرحوم بادلان را برای ما معرفی بفرمایید؟
– ایشان قبلاً حمامی بودند و بعد از اینکه سنشان بالا رفت علاوه بر کار شاعری چون خط زیبایی داشتند وارد کارهای سند نویسی و معاملاتی و وصیتنامه نویسی شدند. از جمله خصوصیات ایشان در زمینه شعر این بود که وقتی یک بیت شعر به ایشان میدادید میگفت: برو،۱۰ دقیقه دیگر بیا و شعر را با مثلاً ۳۰ بیت تحویل بگیر. ارادت خاصی نسبت به حضرت اباالفضل(ع) داشتند و حتی در لحظات آخر عمرش روی تخت بیمارستان شعری در وصف حضرت اباالفضل(ع) با این مضمون که اگر تو الآن به بالین من بیایی، این یک لحظه آمدن تو را به هزار سال بیماری هم قبول دارم، سروده بودند. متأسفانه اشعار ایشان به صورت مکتوب در نیامده است.
::::::از ویژگیهای مرحوم ملا عبدالرضا که از پیشکسوتان دزفول هستند برای ما بگویید؟
– ایشان از بهترین استادان در زمینه راهنمایی کردن بودند و بسیار با ذکاوت بودند. همه مداحان با ایشان مأنوس بودند. اما ما پنج نفر بودیم که بیشتر از همه به ایشان نزدیک بودیم. آقای پوررکنی، من، آقای لطفیخلف، آقای حبیب زارع و آقای بشیری. که از رهنمودهای ایشان در زمینه مداحی استفاده میکردیم.
آقای دزفولیان حافظه بسیار قوی داشتند و اکثراً شعرهای طولانی را حفظ میکردند چون ایشان روشن دل بودند شعرها را یا برای او میخواندیم یا روی نوار ضبط میکردیم که خیلی سریع یعنی حتی با یک بار خواندن آنها را حفظ میکرد. ارادت بسیاری نسبت به حضرت زهرا(س) داشت. اسم حضرت زهرا(س) را که میشنید اشکش جاری میشد. استاد ایشان حاج ملامرتضیترابی بود که برای ایشان خیلی احترام قائل بود.
:::::لطفاً کار و هنر مداحی را تعریف کنید؟
– مداحی یک عشق اخروی است هر چند در دنیا هم از آن بهرهمندیم. مداحی یک هدیه الهی است که از جانب خدا و معصومین(ع) به یک انسان خاص عطا میشود البته نعمت صدای خوب را خیلیها میتوانند داشته باشند اما مداحی نعمت خاصتری است. به قول حاج سعید نیکویی از مداحان خوش صدا که فرمودند: مداحی کلاس ندارد و فقط عشق است که میتواند انسان را در این راه به جلو بکشاند.
:::::لطفاً از ویژگیهای علمی و اخلاقی مداحی بگویید؟
دعبل خزاعی در حضور امام رضا(ع) مصیبتی خواند. امام به غلامش فرمود هر چه در خانه موجود است بیاورید و به دعبل بدهید، دعبل شرمنده شد و گفت مگر من چه کردم؟ امام فرمود اگر صد برابر اینها هم در خانه بود، باز هم ارزش شعر شما بالاتر از آن بود. مداحی که اهلبیت(ع) اینقدر برای آن شأن و منزلت قائل هستند، قطعاً باید رفتار و گفتار او متناسب با این شأن و مقام باشد وقتی ما در یک مجلس آن همه جمعیت را موعظه میکنیم. قطعاً باید خودمان عامل به عمل باشیم. مرحوم دزفولیان میگفتند: کاری نکنید که دیگران به واسطه ما بهشت بروند و ما به جهنم برویم. معصوم میفرماید اگر گریه کردن و تباکی از روی اخلاص و معرفت باشد بهشت را در پی دارد. یک مداح اول باید صادق باشد، عامل به عمل باشد به آنچه میگوید، به اندازه آنچه که ادعا داریم، به اندازه آنچه که خودمان را به مردم تحمیل کردیم اهل عمل باشیم. زمانیکه پای منبر امام حسین(ع) میگویم/ حدیث عشق تو دیوانه کرده عالم را/ یکی از آن دیوانهها هم خودم باشم، وقتی میگویم/ به غم نشانده دل دورمان عالم را / باید خودم هم غمگین باشم و پشت پرده، خلاف گفتهام عمل نکنم. گاهی اوقات مجلسی میرفتم و آن مجلس چشم مرا میگرفت، چنان خار و ذلیل و بیاعتبار میشدم، چون اصل را رها کرده بودم، توکل را رها کرده بودم. به نفس و توانایی خودم تکیه کرده بودم. از همین جا به مداحان جوان به عنوان کسی که سی و چند سال افتخار نوکری داشته میگویم که توکلشان فقط به خدا و ائمه باشد، اگر بهترین شعر و پر محتواترین مطلب و زیباترین صدا را داشته باشند اگر یک ذره غرور داشته باشند هیچ فایدهای ندارد.
یک مداح باید به تمام فاکتورهای اخلاقی مداحی پایبند باشد، مثلاً اگر این فاکتورها صدتاست، فقط یکی از آنها صدای خوب یا فهم شعر است و این صد تا باید دست به دست هم بدهند تا یک مداح کامل به وجود بیاید.
:::::راز موفقیت یک مداح چیست؟ و یک مداح برای اینکه موفق باشد چه نکاتی را باید رعایت کند؟
– یک مداح باید هدفمند باشد. باید الگوهای صحیح و هدفهای صحیح داشته باشد. باید انتهای کار را مدنظر داشته باشد. هر چند علم با محوریت خدا انتهایی ندارد. اشخاصی بودند که سه- چهار سال در این کار بودند، اما چون هدف صحیحی نداشتند آن را کنار گذاشتند. هدف آقای دزفولیان، هدف مقدسی بود و همین باعث شد مداح بودن ایشان به صورت اشعاری بر سنگ قبرش نوشته شود. آقای معظمی این اشعار را برای سنگ قبر ایشان سرودند:
این خفته به خاک عاشـق کـربُ بلاست یـــار شهــــدا و ذاکـــر آل عبـــاست
یک عمر حسین، حسین و یا زهرا گفت این شادروان حاج ملا عبدالرضاست.
:::::اگر امکان دارد از الهامات،کرامات و عنایات امام حسین(ع) که شامل حال شما شده صحبت بفرمایید؟
– سال ۵۶ در مدرسهی آیت ا… نبوی تیر خوردم، در بیمارستان مرا ممنوع الملاقات کردند و گفتند باید پایش قطع شود. اما من به دامادم گفتم به آنها تعهد بدهد و بگوید خودمان به تهران میبریمش. میخواستم از جای دیگر پایم را بگیرم. به خانه آمدم و به وسیله عطاریهای سنتی و به یاری خدا و اهلبیت(ع) پایم خوب شد و الآن هم هیچ مشکلی ندارم. یکسال عاشورا مشغول عزاداری بودیم. خواهری کنار ماشین آمد و گفت آقا من حاجت دارم شالی به من بده. گفتم شال ندارم جلوتر بیایید اگر کسی شالی به من داد آن را به شما میدهم. به خیابان اصلی رسیدیم و آن خانم پشت سر ما پیاده میآمد. گفت من قصد کردم برای گرفتن حاجتم چیزی از شما ببرم و یکدفعه برگههای نوحه را از من ربود، در آن لحظات متوسل شدم به حضرت رقیه(س) که بتوانم نوحهها را از حفظ بخوانم. و شکر خدا اجرای آن سال هم خیلی خوب شد سال بعد یک هدیه برای من آمد که نوحه سال قبل هم روی آن بود و نوشته بودند: ما حاجتی داشتیم، نوحه را بردیم و حاجت خود را گرفتیم این هدیه ناقابل برای جبران آن ناراحتی است که برای شما ایجاد کردیم. تا امروز هر سال در همان روز هدیهای به طور ناشناس برایمان میفرستند.
:::::لطفاً از ذاکران بزرگ دزفول، چه آنهایی که شما محضر آنها را درک کردهاید و چه آنهایی که اسامیشان از نسل قبل به شما رسیده و در شهرستان دزفول جایگاه ویژهای داشتهاند بفرمایید؟
-کسانی در زمان طفولیت من از ذاکران بنام دزفول بودند که من شناختی از آنها ندارم اما آنهایی که به یاد دارم مانند حاج محمد علی ذاکر، حاج ملا ناظم، آقای رضاییان، حاج ملا جواد، جناب آقای مرحوم حزین که هم، منبری بودند، هم شاعر و هم آهنگساز. هم خوانیهای موجود در سراسر دزفول توسط اینها انجام میشد. همینطور ملا حسین بادامی و ملا محمدی که در قید حیات هستند، وقتی این دو نفر با هم همخوانی میکنند مجلس را متحول میکنند.
:::::به نظر شما این آهنگ سازی مخصوص دزفول است؟
– صد در صد. شاید این آهنگ با شعری دیگر در اهواز و شوش و شوشتر اجرا شده باشد اما اینها مختص دزفول هستند و بزرگترین سرمایه مداحی سنتی دزفول هستند. در زمان جنگ هم، همخوانی مرسوم بوده و هر جا دعوت میشدیم انتظار همخوانی داشتند، حتی یک بار در شمال در حضور امام جمعهی آنجا همخوانی داشتیم و ایشان از دزفولیها در باب مداحی حضرت علیاکبر(ع) تمجید کردند. شیوه این همخوانی به گونهای بود که حتی با وجود کمبود امکانات و نبود دستگاه بلندگو، همهی مستمعین صدا را میشنیدند.
:::::به نظر شما آفت کار مداحی چیست؟ کار ذاکر و ذاکری را آسیب شناسی کنید؟
– آفت کار یک مداح، کبر و خودبینی است؛ اگر کار مداح با اخلاص باشد، بعد از ۱۲۰ سال عمر هم که بخواهد با صدای ضعیف و نحیف پای منبر برود، مورد احترام قرار میگیرد. بنابراین به نظر من آفت مداحی کبر، ریا، بخل، حسد و خودبینی است. کسی که در برابر لطف و عنایت خداوند قرار میگیرد، اگر بتواند خود را حفظ کند، موفق است اما اگر طغیان کرد، تمام میشود!
یک مداح باید به تمام فاکتورهای اخلاقی مداحی پایبند باشد، مثلاً اگر این فاکتورها صدتاست، فقط یکی از آنها صدای خوب یا فهم شعر است و این صد تا باید دست به دست هم بدهند تا یک مداح کامل به وجود بیاید. یک مداح باید به گونهای عمل و رفتار کند که از لحظهی ورود به مجلس مداح بودنش نسبت به یک شخص عام مشخص باشد. ضمناً تسلط بر کار هم یکی از ویژگیها و امتیازات یک مداح است. و به قول آقایدکتر«سنگری» اگر یک مداح نتواند کلماتش را به خوبی چینش کند و مدیریت کند نمیتواند ذهنها را یک جا جمع کند؛ اگر به قول امروزیها روانشناسی مداحی نداشته باشد نمیتواند در کارش انسان موفقی باشد.