مصاحبه با حاج حسین جوکار نژاد
بسم الله الرحمن الرحیم
:::::لطفا شرح کوتاهی از زندگی خودتان را بازگو بفرمایید.
بنده، حسین جوکار نژاد، چهل وهشت ساله وکارمند شرکت مخابرات شهرستان دزفول هستم. در سال ۶۳ ازدواج کرده وهم اکنون دارای سه فرزند دختر میباشم. با تشویق بسیار همسرم توانستم در این کار موفق باشم وامروز به عنوان مداح اهلبیت شناخته شوم.
:::::از خاطرات کودکی وچگونگی علاقهمندی خود به ذکر مناقب اهلبیت ومدح این خاندان بزرگوار بفرمایید.
بنده از همان کودکی با زمزمهی نام حسین(ع) همراه شدم. آشنایی با حاج محمد علی ذاکر وتشویقهای ایشان از یک سو ودلگرمی مادرم از سوی دیگر سبب شد که کم کم خواندن برای حسین(ع) را آغاز کنم.
من معمولاً مراثی ونوحههایی را که می شنیدم در خانه برای خودم تکرار می کردم. باتشویق مادرم نزد بعضی هیئتهای عزادای شهرمان رفتم تا توانایی خود را مورد سنجش قرار دهم. از جمله این هیئتها، هیئت عزادارن بقعه متبرکه سید محمود بود که در نزدیکیمحل سکونت ما قرار داشت.
(دراین جا خوب است فرصت را مغتنم شمرده ونکتهای را مطرح کنم وآن این که: مکانهای مقدس سلامت تربیتی بچهها را تضمین می کنند.)
به هر حال من وارد هیئت شدم وسعی کردم به روش خواندن مداحان دقت کنم وشیوهی کار را یادبگیرم.
در خانهی خودمان تکیهای برپا کرده بودیم وهمراه ۱۰-۱۵ نفر از بچهها با یک قوطی و مقداری سیم، میکروفن مانندی درست کرده بودیم. شبها همراه بچهها به هیئت میرفتم و روز بعد سعی میکردم نوحهی شب قبل را در تکیه خودمان باز خوانی کنم. به این وسیله کم کم با رموز مداحی آشنا شدم.
این قضایا در حدود ۱۴-۱۳سالگیام اتفاق افتاد وشروع مداحی وعشق به این کار تقریباً از آن زمان در وجود من شکل گرفت.
:::::آیا در خانوادهی پدری یا مادری شما کسی وجود داشته که دراین زمینه فعال باشد وشما از او الگو بگیرید؟
خیر- فقط من بودم که با استعانت پروردگار به این توفیق دست یافتم البته شنیدهام که دایی بزرگم در جوانیاش در مراسم تعزیهخوانی شرکت میکرده اما من ایشان را ندیدهام واین کار(مداحی) را کاملاً اکتسابی آموختهام.
باعشق وعلاقهای که به این کار پیدا کرده بودم دائم از کتاب فروشی کتاب میگرفتم وبا ذهنیتی که از آهنگهای مداحان داشتم شعرها را میخواندم. لازم به ذکر است که دراین دوران مداحی حاج رحیم شهروزیان تأثیر بسیار زیادی برمن میگذاشت.
:::::ازدیدگاه شما مداحی چیست وشما آن را چگونه تعریف میکنید؟
مدح به معنای ثناست وتنها کسانی که واقعاً سزاوارثنایند وشایستگیاش را دارند خاندان نبوت هستند وما درقالب شعرونوحه به گونهای زیبا، سلیس ورسا سعی میکنیم مناقب وخوبیهای این خاندان بزرگوار وسخن وکلام گوهربارشان را به گوش عاشقان و ارادتمندانشان برسانیم.
:::::شما درسالهای دفاع مقدس آثار بسیار ارزشمندی را ارائه دادهاید. لطفاً از خاطرات خود در آن روزها بگویید
زمان انقلاب وموقعیت جنگ ودرخواست مردم برای ما تعیین کننده بود. جوانان بسیاری شهیدمیشدند و ما درقبال این همه مصیبت به بار آمده احساس مسئولیت میکردیم. من درآن زمان پاسدار بودم و همین امر وظیفهام را سنگینتر میکرد.
فضای جنگ وشرایط حاکم برآن این نیاز را به وجود آورد که در اشعار تحولی ایجاد شود. در آغاز از مراثی حاج عبدالرضا دزفولیان استفاده میکردیم. بعدها ایشان ما را با آقای بادلان آشنا کردند. آقای بادلان اشعاری را دراختیار ما گذاشتند که متناسب با آن زمان بود. البته از سروده های دکتر سنگری نیز استفاده می کردیم.
این سرودهها که گاهی قبل از اخبار ساعت ۱۴پخش میشد باعث میشد، بچههای رزمنده جان تازهای بگیرند.
بسیاری از این سرودهها را من ودوستان دیگر از جمله آقای آهنگران در جبهه میخواندیم که در ایجاد انگیزه وتقویت روحیهی رزمندگان مؤثر بود. بعدها با کسانی همچون آقایان، معلمیان وکویتی پور آشنا شدیم و این آشناییها باعث تحولات عمیق در وجود ما میشد.
:::::ازخاطرات دوران جنگ، دعای کمیل، دعای ندبه، دعای توسل وحال وهوای شهدا برایمان بگویید؟
باید قبل از هرچیز از همهی کسانی که ما را به این مسیر هدایت کردند تشکر کنم. در شروع کار دعاخوانی من درمسجد مقیمی خدمت آقای رحیم شهروزیان(ازبرادران پیشکسوت واساتیدهستند) وبه لطف حضرت صاحب الامر(عج) با دعای ندبه آشنا شدم وآرام آرام شروع به قرائت آن کردم.
در رابطه با دعای کمیل هم آرام، آرام به عنوان مداح وجهت اعزام نیروها این مناجات معنوی را زمزمه کردیم واین کار تا به امروز ادامه یافته است.
:::::چگونه است که یکی از ارکان کار مداحان سراسر کشور ارتباط با دزفول ونوع عزاداری در دزفول است؟
این نیز برمیگردد به زمان جنگ وجبههها وشور ونشاطی که در حین موشک باران در این شهر ایجاد شده بود. شاید قدمگاه همان رزمندهها ووجود نازنین و نورانی همان عزیزانی که بعدها شهید شدند سبب ماندگاری این امر در دزفول باشد.